. ✍️ روز زن و بوی زن . من چهل و پنج سال با زنم زندگی کرده ام . زن من در این چهل و پنج سال هیچ وقت از لوازم آرایشی مثل سرخاب و سفیداب و خط مُژه و ریمل و عطر و ادکلن و هیچ چیز استفاده نکرده است . حتی در عروسی بچه هایش و افراد خانواده و اطرافیان ، اهل این حرف ها نبوده است. من هم تقاضا نکرده ام . ولی هرشب موقع خواب ، بوی یک نوع کِرِم مخصوص توی اتاق می پیچد که من را هوایی می کند. با اسشمام این بو ، زن برایم معنی عجیبی پیدا می کند.
✍️ بهنامخدا در سوک پزشک جوان بانو دکتر مینا چاکری به روزگار که اندوه و غم فراوان بود مرا به خنده مینا امید چندان بود دلی که چند صباحی از او چو گل بشکفت به غم فسرد که پاییز در پی آن بود غروب سرد زمستان بهار جان پژمرد شکست آینهای که صفای ایوان بود در این کویر عطشناک مردمی و شرف نگاه روشن او آبروی باران بود به رغم هر چه تباهی میان هر چه سیاهی دل صمیمی او پاک و نیکپیمان بود برای درد همه نسخه محبت داشت که مهربانی او بهترین درمان بود همیشه بود شتابان
درباره این سایت